آیا انسان میتواند با استفاده از داشته های علمی خود روزی گرفتاری های مادی و معنوی خود را به نقطه پایان برساند؟ ایا روند کنونی زندگی انسان به نجات و سعادت او منجر خواهد شد؟ نظر شما در این مورد چیست؟ وجود منجی به چه معنایی است؟ آیا به معنای آن است که بشر هرگز نمیتواند بدون وجود اسباب فرا مادی دیگر بمقصد و غایت زندگی دست یابد.یعنی بشر هم برای زندگی مادی و هم زندگی معنوی به راهنما و راه بلدی فرا انسانی نیازمند است؟ و یا اینکه فکر می کنید انسان حداقل قادر نیست بدون ولی الهی به هدف زندگی معنوی خود برسد و بهمین خاطر خداوند ذخیره ای الهی را برگزید؟ بدین معنا که انسان میتواند با کمک علوم و فنون در جهان مادی گلیم خود را از آب کشیده و سرانجام راه نجاتی برای گرفتاری و معضلات خود بیابد، اما در عرصه معنویات هرگز قادر به ادامه مسیر بدون هدایت الهی نیست.
پاسخ به این پرسش ها می تواند به تبیین و شناخت جهان بینی انسانهای الهی در زمینه ضرورت منجی کمک نماید. چنانچه از جمله کسانی باشیم که هم برای زندگی مادی و هم زندگی معنوی وجود راهنما و نشانه الهی را ضروری می دانیم، آنگاه نقشه راه ما برای ادامه زندگی با آهنگی که امروزه در جریان است تفاوت خواهد کرد.چرا که امروزه حتی در بین معتقدان به ضرورت منجی نیز اعتقاد به راهبرد مادی منجی مطرح نیست. برای نمونه بشر گمان میکند با تربیت پزشک و ساخت بیمارستانهای مجهز می تواند سرانجام بر بیماری هایی که قرنها زندگی او را متاثر کرده استیلا یابد، او میتواند با تربیت کارشناسان و معلمان خبره بر معضل بی خردی و بی دانشی همنوعان چیره شده و دانش های مختلف را به همنوعانش بیاموزد.
با این دید است که وجود ولی الهی بر مسند قدرت در جهان مادی چندان جلوه و نمود نمی یابد و هر کس به صرف اطلاع از علوم و فنون تجربی و کلاسیک ادعای سردمداری و راهبری مینماید. هر چند که اکثر رهبران کنونی دنیا نیز در واقع مجهز به علم و دانش مادی چندانی نیز نیستند. وجود ولی و خلیفه خداوند می تواندحداکثر بعنوان مشاور برای انسانهای فرهیخته که در راس قدرت قرار گرفته اند ، تلقی شود.
روند کنونی زندگی ما ( مراد معتقدان به منجی) بگونه ای است که هیچگاه نمی توان از آن ضرورت وجود منجی را در تدبیر امور مادی استشمام نمود. کافیست کمی به اعمال و کردار خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نگاه کنیم.